🍵🚬 : نیلوبلاگ

ساخت وبلاگ

ناگهان به خودش آمد و دید که مدتی‌ست نشسته کنجی و دارد به همه چیز فکر می‌کند. شبیه به آدمِ در حال غرق شدنی خودش را از آب بیرون کشید، نفسش را داد بیرون و گفت: بی‌خیال! بلند شد و برای خودش چای ریخت و دوباره به کارش مشغول شد. مدتی بود که تا مرز خستگیِ مفرط کار می‌کرد و اعتقاد داشت که آدم نباید یک ثانیه هم بی‌کار شود، وگرنه می‌نشیند عمیقا فکر می‌کند و عمیقا غصه می‌خورد و عمیقا پیر می‌شود... #نرگس_صرافیان_طوفان

پنجشنبه ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ | 11:7 | missdra  | 

🍵🚬...
ما را در سایت 🍵🚬 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : missdra بازدید : 13 تاريخ : چهارشنبه 19 ارديبهشت 1403 ساعت: 15:27